بهروز غریبپور
تا به حال جنبش عروسکهای روی صحنه را حس کردهاید؟ تا به حال به حرکات ریز دست و پای آنها نگریستهاید؟ رخدادهای دینی و تاریخی که با کمک عروسکها بر روی صحنه جان میگیرند. اینها به دست کارگردان نمایش عروسکی، بهروز غریبپور و گروهش آران اتفاق میافتد.
من در سال 2010 میلادی(1389 خورشیدی) و در نخستین دوره جشنواره بینالمللی تفلیس نمایش رستم و سهراب را دیدم. نخستین فوران احساسات عمیق درباره نمایش عروسکی نخی در من متولد شد و باقی ماند، نه تنها من، بلکه این اتفاق برای همه تماشاگران گرجی حسی مشابه داشت. آنها بی وقفه احساسات و نظرات خود را با کارگردان ایرانی این نمایش بهروز غریب پور در میان گذاشتند. این معجزه بود...
بهروز غریبپور چه چیزی نشانمان داد؟ایران کشور شعر است. این اشعار گواه تاریخ اسطوره ای، اعتقادات ایرانیان پیش و پس از اسلام و جهانبینی عرفانیشان است. هزار سال پیش، فردوسی با هنر اصیل خود، زبان فارسی را به عنوان یکی از ابعاد انکار ناپذیز فرهنگِ یک جامعه از آسیب و گزند حفظ کرد. او با کتاب خود شاهنامه، فرهنگ، اسطوره و هویت ایرانیان را احیا کرد. از داستان رستم و سهراب گاهی به عنوان نمادی از فرزند کشی، مبارزه تفکر کهن و تفکر نو نام میبرند. این داستان گاهی حتی به خودخواهی رستم در برابر انکار مهر پدرانهای اشاره می کند که تنها به خاطر کنار گذاشتن احساسات پدرانه برای پیروزی در برابر رقیب شکل گرفتهاست. بنابر این داستان رستم و سهراب آیینه تمامنمایی از قدرت، عشق، حماقت، غرور، دانایی و نادانی انسان است و این داستان تا ابد ادامه دارد.
پس از دیدن این نمایش از غریبپور برای ارائه کارگاهی برای دانشجویان دانشگاه سینما و تئاتر شوتا روستولی دعوت کردیم. دو روز شگفتانگیزی بود. آموزش استادانه مهارتهایش برای ما مثل یک رویا بود.
ما مفتخریم که آقای بهروز غریبپور دکترای افتخاری دانشگاه ما را دریافت کردند.دومین دیدار فراموش نشدنی من با بهروز غریبپور چهار سال پیش (سال 2012 میلادی) و در هنگام برگزاری جشنواره تئاتر عروسکی تهران-مبارک بود. در این جشنواره من اپرای عروسکی "حافظ" غریبپور را دیدم. این نمایش تلفیقی از شاعرانگی ایرانی، موسیقی، نمایشی شگفتآور و تصاویری آیینی-نمایشی بود که توسط بهروز غریبپور به روی صحنه آمدهبود. او در طراحی صحنه این نمایش از رنگهای اعجازآور زیبایی استفاده کردهبود تا جهان عروسکهایش را رنگ کند. رنگهایی که بیشتر با فرهنگ شرقی عجین بودند شامل سرخ و طلایی. حرکات هماهنگ عروسکها که با تبحر نمایشگرانشان پنهان از دیده تماشاگران بر صحنه ظاهر میشدند. این عروسک گردانی چنان متبحرانه بود که هنگام دیدن نمایش می پنداشتی که اینها نه عروسکهایی بیجان بلکه بازیگرانی در دوردست هستند که بر صحنه اجرا میکنند.
بهروز غریبپور برای بهتر نشاندادن انگیزه و طغیان درونی حافظ نه تنها از اشعار وی بلکه از اشعار شاعرانی چون مولوی، خیام، سعدی، خواجوی کرمانی و عبید زاکانی نیز بهره بردهاست. استفاده از فارسی کهن و گستره اشعار به تماشاگران کمک میکند تا بهتر این نمایش و جهان آنرا درک کنند. جهانی که عشاق در آن همانند دراویش به رقص میآیند و برای ما یادآور ترانههای عاشقانه، عشق حقیقی و زیبایی بار و طبیعت هستند.
من دلتنگ نمایشهای بهروز غریبپور هستم. برایش آرزوی موفقیت میکنم، دیدن نمایشهایش برای من همواره لذت بخش بوده است. تامار تسگارلی دکترای هنر، منتقد تئاتر تفلیس، گرجستان