دربارۀ ضرورت توجه به بخش دانشآموزی
هفدهمین جشنوارۀ بینالمللی نمایش عروسکی تهران- مبارک
غزل اسکندرنژاد
از اتفاقات قابلتوجه هفدهمین دوره از جشنوارۀ بینالمللی نمایش عروسکی تهران- مبارک اضافه شدن بخش ویژۀ مدارس است. گروههای دانشآموزی که درحوزۀ نمایش عروسکی کار کردهاند، این امکان را دارند تا در کنار گروههای حرفهای داخلی و بینالمللی اجرا داشتهباشند. میدانیم همه چیز از کودکی و بعدتر در نوجوانی آغاز میشود. علاقه به هنر، عادت رفتن به گالری، تماشای تئاتر و ... . آنچه در ایران به نظر میرسد مغفول مانده توجه به این بخش به خصوص در مدارس است. یک دانشآموز از نخستین سالهای تحصیل در مدرسه، با ریاضیات، علوم تجربی، ورزش و ... آشنا میشود. آیا این کافی است؟
آنچه باعث اعتلای فرهنگ یک جامعه میشود، در کنار توجه به دیگر امورِ مرتبط با بخش فرهنگ، توجه به مقولۀ هنر است. یکی از شاخصههای شناخت فرهنگ هر جامعه، وجود پدیدههای هنری و نیز مشارکت در رویدادهای هنری است. آمار تماشاگران و مخاطبان هنر همان اندازه مهم است که مسئلۀ تولید هنر. پییر بوردیو در نظریۀ میدان، سرمایۀ هر فرد را تنها به مقولۀ اقتصادی محدود نمیداند؛ سرمایۀ فرهنگی، اجتماعی و نمادین نیز در کنار مسئلۀ اقتصادی، سرمایه نامیده میشوند که همه محصول میدان هستند. میدانهایی که یک فرد به صورت جبری در آنها حضور دارد، و یا میدانهای دیگری که امکان حضور در آنها را پیدا میکند، بر تمام شئون زندگی اون تاثیر میگذارند؛ میدانهایی چون طبقۀ اجتماعی، خانواده، مدرسه، دانشگاه، جامعه و ... . هر کدام از این میدانها به عقیدۀ بوردیو قوانین و قواعد خاص خود را دارند که توسط مشارکتکنندگان رعایت میشوند. از این قوانین با عنوان عادتواره (Habitus)نام برده میشود. البته گاهی هم قوانین، مورد بازنگریهایی از سوی شرکتکنندگان قرار میگیرند. آنچه بوردیو توضیح میدهد این است که همواره طبقات مسلط هستند که ارزشهای فرهنگی را تعریف و تثبیت میکنند.
به نظر میرسد یکی از وظیفههای وزارتخانۀ مهمی چون آموزش و پرورش، که نقش جدی در ارائۀ الگوهای رفتاری، شناختی و ادراکِ ذهنی دانشآموزان دارد، باز تعریف انگارههای هنری نزد دانشآموزان است. در مثالی ساده یک نوجوان یازده یا دوازده ساله را تصور کنید که در خانوادۀ خود عادت رفتن با تئاتر، کتابخوانی روزانه (به جز کتابهای درسی) و فعالیتهایی از این دست دارد. از سوی دیگر نوجوانی با همین شرایط سنی در خانوادهای دیگر به هیچ روی با اموری از این دست نه تنها که آشنا نمیشود بلکه حتی این فعالیتها را غیر ضروری و گاه فاقد ارزش میداند. نقش بخشهای برنامهریزیِ فرهنگی اینجا بسیار مهم است. هنر چیزی برای وقتگذرانی نیست. یک مسئلۀ جدی است و در نتیجه نیازمند برنامهریزیهای جدی نیز هست.
وقتی یک فرد تحصیل در مدرسه را آغاز میکند باید با یک برنامهریزی حسابشده با امر هنر آشنا شود؛ اینکه هنر صرفا یک سرگرمی نیست بلکه وجوه دیگری هم دارد. آشنایی با تئاتر در کنار دیگر هنرها، یکی از مواردی است که میتواند در شناساندن این هنر از سنین پایین موثر باشد. وقتی ضرورت توجه به یک امر از کودکی و نوجوانی در فرد ایجاد شود، میتوان در بزرگسالی از آن فرد توقع کنشهای مطلوب در مواجهه با پدیدههای هنری داشت.
حضور گروههای دانشآموزی در جشنوارۀ هفدهم و همچنین مشارکت آموزش و پرورش در محققشدن این امر روزنۀ تازهای است برای شکل جدیدی از درک هنر میان گروههای سنی نوجوان. این موضوع میتواند سرآغازی باشد برای اینکه با تمرکز بیشتری بر فرهنگسازی از دوران مدرسه تمرکز شود.