در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش هدیه اسرار آمیز میثم یوسفی در هفدهمین جشنواره نمایش عروسکی

نمایشی درباره اسطوره‌ها، آداب و رسوم

وقتی نویسنده و کارگردان دنیای کودک را می شناسند 3

وقتی نویسنده و کارگردان دنیای کودک را می شناسند 3

نمایش «هدیه اسرار آمیز» به کارگردانی میثم یوسفی روز دوم(۲ شهریور) هفدهمین جشنواره بین المللی نمایش عروسکی ساعت ۱۷:۳۰ در تالار گلستان به صحنه می رود٬ به همین بهانه نقد نمایش را بازنشر کردیم.

هدیه اسرار آمیز از آن دست نمایش‌هایی است که موفقیتش در وهله اول مدیون توانمندی های آتسا شاملوست. نمایشنامه نویسی که سالهاست در حوزه کودک و نوجوان قلم می زند و به نظر دیگر با این حوزه و ویژگی ها، کاستی ها، ملزومات و ... آن به خوبی آشناست و می داند که نوشتن برای کودکی که قرار است خود را برای حضور موفق در جامعه آماده کند آسان نیست و لازمه آن شناخت اسلوب هایی می باشد که از دل فرهنگ و ارزشهای یک جامعه برون می ریزد. به همین دلیل است که وقتی آثار این هنرمند را رصد می کنیم چیزی جز فرهنگسازی نمی بینیم.

هفت خوان، راز دژ کلات (داستانی از شاهنامه)، افسانه ترنج طلایی(داستانهای عامیانه)، افسانه تیر، افسانه باران، شهر طلسم شدگان(داستانی از پنج گنج نظامی)، ننه سرما و شهر خواب زده، عمو نوروز داماد می شود و ... همگی نشان از تلاشی دارد که این نویسنده با تجربه در مسیر معرفی اسطوره ها، افسانه ها و قصه های ایرانی به عنوان بخش مهمی از میراث فرهنگی کشور که از منظر اکثر صاحب نظران ارزشهای سنتی، فرهنگی و روانشناختی یک جامعه را رقم می زنند، بکار گرفته است.

این موضوع زمانی قابلیت تامل پیدا می کند که بدانیم اسطوره ها، افسانه ها و قصه های هر جامعه ای همواره نقش اساسی در انتقال میراث فرهنگی(کارکرد آموزشی)، ارزشهای اخلاقی و اجتماعی (کارکرد تربیتی) و کمک به غلبه بر تنشهای درونی و روانی (کارکرد روانشناختی) فرد فرد جامعه دارند و هر جامعه در مسیر توسعه، نیازمند انتقال آنها به نسل تازه وارد می باشد.

هدیه اسرارآمیز با همین تفکر عجین شده و شاملو تلاش دارد تا اینبار نیز در قالب یک داستان ساده و در عین حال استخوان دار، ضمن معرفی یکی دیگر از اسطوره های ایرانی یعنی «ننه سرما»، درون مایه های فکری منبعث از این میراث فرهنگی را در ناخودآگاه کودکان ذخیره نماید.

او داستانی را روایت کرد که گرچه نقشه راهش را بر نمایشنامه دوازده ماه سال ساموئل مارشاک استوار ساخته، اما ستونهایش کاملا بومی و وطنی است. هدفش ارتقای فرهنگ بومی است و مخاطب هیچ درون مایه ای از فرهنگهای دیگر را در آن نمی یابد. ما در هدیه اسرار آمیز کاملا با اسطوره ها، آداب و رسوم و حتی شیوه های رفتاری بومی روبروییم و همین مسئله بر غنای نمایش افزوده است.

در بخش اجرا نیز ما با کارگردان نام آشنایی چون میثم یوسفی روبرو بودیم. کارگردانی که او نیز تجربه زیادی در حوزه کودک دارد. نمایش برای این رده سنی را می شناسد و شاید انتخاب شیوه عروسکی در اجرا آنهم با سه متد سایه بازی، تاپ تیبل و ماروت دلیل اصلی همین شناخت باشد.

یوسفی صحنه را به دو بخش تخیل و واقعیت تقسیم کرد و پنداره ها، تصورات ذهنی و بخشهای فانتزی نمایش را به شیوه سایه بازی به منحصه ظهور نهاد تا مخاطب به راحتی بتواند بین تخیلات و رویاها و واقعیت تمیز قائل شود.

در روی صحنه یا واقعیت نیز مخاطب را با دو شیوه عروسکی تاپ تیبل(رو میزی) و ماروت(عروسک های تخت) روبرو کرد. دو شیوه ای که به نظر با هدف نمایش جایگاه اسطوره ها برای تماشاگر طراحی شده بود. به دیگر سخن، بخش اصلی نمایش که پرسوناژهای اصلی مثل بهار، شاهزاده، زن بابا و خواهر ناتنی بهار، دایه شاهزاده و ...  بر آن جان می گرفتند، به شیوه تاپ تیبل و ننه سرما و سه فرزندش دی، بهمن و اسفند به شیوه ماروت به کارگیری شدند. شاید علت اصلی این انتخاب این بود که در فضای بلاک باکس سالن بوستان، وقتی عروسکها در اندازه کوچک و برروی میز به حرکت در می آیند، مخاطب کاملا به آنها اشراف دارد، گویی که در فضایی بالای جو به گوشه ای از سطح زمین خیره شده و با اشراف کامل نظاره گر حادثه ای بر روی کره خاکی است.

وقتی عروسک های بزرگ ننه سرما و سه فرزندش بر صحنه پدیدار می شوند و چتر حضورشان بر روی میز نمایش گسترانیده می شود، بزرگی عروسک ننه سرما و کوچکی سایر عروسکها، ناخودآگاه جایگاه آنها را در ذهن کودک به عنوان حافظان طبیعت و انسان مشخص می کند. این جایگاه و در کنار آن پیروزی ننه سرما بر آدمک های بد داستان، برای کودک تصویری خوشایند از آنها ارائه می دهد و این همان نیازی است که می تواند به مرور کودک را به سمت شناخت جایگاه اسطوره ها که راهی در مسیر شناخت فرهنگ بومی است، هدایت کند.

اجرای نمایش هدیه اسرار آمیز نشان داد که بهره مندی از یک تیم متفکر، متخصص، با تجربه و خوش ذوق می تواند راهکار مناسبی برای تعلیم و تربیت  قشری باشد که جامعه همواره دغدغه تعلیم و تربیت آنها را داشته و دارد.