یادداشتی بر نمایش آدی و بودی
افسانه ی "آدی و بودی" که" صمد بهرنگی"، نویسنده ی نام آشنای کودکان و نوجوانان، آن را به تحریر در آورد، نقد حماقت و ساده لوحی ست.
بهرنگی با اغراق درپرداخت شخصیت و روابط آن ها و نیزقرار دادن آنها در موقعیت ها ی اغراق آمیز ، کاریکاتورهایی از آدی و بودی، زن و مرد قصه، ارائه میدهد، که به نماد حماقت تبدیل میشوند. بدین شکل، آدی وبودی به دو شخصیت کمیک تبدیل میشوند. آنها خواننده را هم به خنده وا میدارند هم به تفکر!
قصه ی " آدی و بودی"، دستمایه ی خوبی برای اجرای یک تاتر، از گونه ی عروسکی ست.
نمایش" آدی و بودی" که از گرگان در جشنواره شرکت کرده، دوبار باید تحسین شود، اول برای انتخاب متن و دوم برای نوع اجرا!
نمایش، با الهام از شیوه ی اجرا های سنتی مثل خیمه شب بازی و پهلوان کچل، که در آن ها، مرشد راوی نمایش است، نقش مرشد را به نویسنده ی قصه میدهد وما صمد بهرنگی را میبینیم که نمایش را روایت و هدایت میکند.
کارگردان برای روایت داستان نمایش، از تکنیک
میکروتاتر بهره برده وبدین ترتیب دست به تلفیق دوشیوه ی سنتی و مدرن میزند.
اما این تلفیق تا چه اندازه در روایت افسانه ی
"آدی و بودی" موفق عمل کرده، مورد تردید است. تمرکز بر روی شیوه ی اجرا، سبب شده کارگردان از پرداختن به متن نمایشی غافل شده و به قصه گویی بسنده کند.
شاید اگر صمد بهرنگی، در قید حیات بود، انتظار اجرایی متفاوت از نوشته اش، افسانه ی " آدی و بودی "، به روی صحنه داشت.
مریم اقبالی