یادداشتی بر نمایش «جنگ و صلح»
جنگ وصلح
قصه ی نام آشنایی از شکسپیر با درون مایه ای متفاوت ، روایت رومئو و ژولیت، عشق و دلدادگی ، تضاد فرهنگها ، تفاوت نسل ها ، تقابل سنت ها ، مخالفتها ، ناکامی و مرگ .....
قصه ای که شکسپیر به زیبایی تمام و هنرمندانه و استادانه به قلم کشیده.
و این بار اما در قالب عروسکها و عروسکها در قالب سازها و سازها بدون هیچ گفت و گویی نمایشی
تماشاگران را به چالش می کشند، هر چند گفت و گوها و کشمکش ها به زبان سازها و موسیقی به نوعی در فهم تماشاگر گنجانده می شود که نیازی به روایت قصه از زبان راوی نیست
اما باید دید چرا ساز و چرا سازهای ایرانی و فرنگی ؟
و البته جواب این چراها در دل نمایش نهفته است ، موسیقی زبان بین المللی ست و سازها نماد فرهنگی هر کشوریست .
کارگردان نمایش با هوشمندی و انتخاب درست سازهای نمادین سعی در بیان قصه ی آشنای عشق و تقابل فرهنگهای متفاوت است ودر نهایت با همه ی فراز و نشیب ها صلح و آشتی ...
موسیقی زبان مشترک همه ی ملتهاست ، زبانی که می تواند بیانگر احساسات مشترک همه ی انسانها باشد، بنابر این انتخاب درست کارگردان ( ایده ی عروسکها به شکل سازها ) توانسته آنچه که مد نظر کارگردان بوده است را به درستی به تصویر بکشد ، هر چند نوعی شتابزدگی و خامی در نمایش به چشم می آید ولی جذابیتهای تصویری و موسیقی زیبا و کلیت نمایش تماشاگر را تا به آخر می کشد .
طراحی زیبای عروسکها و ساخت استادانه ی آنها از نکات مثبت نمایش می باشد که در طول نمایش چشم نواز است .
موسیقی مناسب از دیگر جذابیتهای نمایش است.
بازی دهندگان به خوبی توانسته اند در قالب بازی و بازی دهندگی همزمان، نمایش را به گونه ای موزون و زیبا به پیش ببرند.
هر چند چهار چوب اصلی نمایش جنگ و صلح و طراحی آن بیشتر مناسب نمایش خیابانی بوده است و به خاطر شرایط خاص و مجازی بودن جشنواره در سالن تصویر برداری شده است اما این نشان می دهد که نمایش قابلیت این را دارد که با تغییراتی جزئی برای اجرا در سالن هم مناسب باشد .
در کل نمایش جنگ و صلح توانسته در مدت زمان کم و با شرایط کنونی ، نمایشی جذاب با ریتمی مناسب از آب در آید و رضایت تماشاگران را جلب کند
محمد اعلمی