یادداشتی بر نمایش عروسکی "آنا دختری که با چشمهای باز می خوابید"
نویسنده امیر نباتی، کارگردان: یکتا طبیبی
کودکان در جهان تخیل و ذهنیت نا محدود خود چنان مرزهای واقعیت را در می نوردند و با چشمان باز چنان رویاپردازی می کنند و واقعیت ها را با رشته های تخیل به افسانه ها گره می زنند که گویی رویا ها را زندگی می کنند. نویسنده اثر نیز با بهره گیری از این ویژگی کودکان "آنا" را چنان خلق کرده که گویی با چشم های باز به چنان خواب عمیقی فرو رفته است که در میان افسانه ها و داستان هایی که روزی با پدر در سرزمینشان قدم گذاشته بود به راه افتاده است و شخصیت های این روایت های تخیلی او را به دور دست ها برده اند و روایت های پیچ در پیچ را از زبان ساده دخترک روایت می کنند و به تصویر می کشند. نویسنده موفق شده است با کنار هم قرار دادن برش های داستانی و روایت کردن های بازی گونه دخترک که در دل بازی های دیگر شکل می گیرند، هم ایده اثر را منتقل کند و هم مرحله به مرحله در شخصیت پردازی موفق عمل نماید.
کارگردان اثر نیز با در دست داشتن متنی که به لحاظ دراماتیک روایت های در هم تنیده شده از جنس رویا را به تصویر می کشد موفق شده تا به یاری تکنیک های مختلف نمایش عروسکی آن را دیداری تر کند و لایه های مختلف داستان را گام به گام با همراهی یک بازیگر خوب که با سادگی و روانی جنس بازی اش به جان بخشی رویا ها و آمد و شد های زمانی و مکانی به نحو شایسته ای کمک کند، به صحنه بیاورد.
اما نکات قابل ذکری که در رابطه با این مجموعه خوب که موفق شده اند یک نمایش رویاگونه را با ریتم و فضاسازی خوب به صحنه ببرند و از عنصر دوربین نیز در کادر بندی و زاویه دید بهتر در ارتقاع کیفیت بصیری نمایش نیز بهره گرفته اند، می توان گفت با اینکه عروسک ها کم کم در روند داستان به صحنه می آیند و قرار داد حضور این موجودات غیر واقعی در صحنه توسط تماشاگر پذیرفته می شود، اما در لحظات مختلفی از اجرا بخاطر عدم هدایت درست و یا آشفتگی در بازی دهندگی و گاها نداشتن منطق حرکتی مناسب تمرکز مخاطب را خدشه دار می کنندو برای لحظاتی پیوند بوجود آمده میان اجرا و مخاطب خدشه دار می شود. شاید اگر کارگردان در بکارگیری و بهره گیری عروسک ها در فضاهای مناسب تری به لحاظ موقعیت های صحنه ای و یک طراحی صحنه کاربردی حساب شده تر و فنی تر عمل می کرد می توانستیم یک نمایش عروسکی به مراتب موفق تری را شاهد باشیم.
حسین زینالی