یادداشتی بر نمایش عروسکی "رنگ حسرت "
نمایش حسرت
روایت حسرت گونه از عشقی نافرجام با رنگ و بویی خوش و حال و هوایی خاطره انگیز
شاهد عشقی هستیم که در فضای تو در توی خانه ای قدیمی به سبک قاجار و یا اوایل پهلوی پا می گیرد، عشقی زنانه و پنهان ، عشق دختر جوان خانواده ای نامی به جوان تعزیه خوان .. و در نهایت مرگ جوان تعزیه خوان
نمایش از صندوقچه ای قدیمی شروع می شود ، صندوقچه ای که وجودش در صحنه به ما یادآوری می کند در دل خود رازی نهان دارد
( انتخاب درست کارگردان)
راوی که خود بازی دهنده ی تمام عروسکهاست و در واقع گرداننده ی کل ماجراست قصه را به گونه ای پازل وار شروع می کند این پازل با گشوده شدن صندوق و چیدن جز ء جزء آن کامل می شود ، زیبا و نمایشی
بازی دهندگی خوب به همراه طراحی زیبا و هوشمندانه ی عرو سک و صحنه در کنار کارگردانی دقیق و بجا رنگ حسرت را تبدیل به نمایشی موجز و زیبا و بدون هیچ اضافه گویی کرده است ، ریتم و زمان بندی مناسب نمایش تماشاگر را از همان ابتدا با خود همراه می کندتا پایانی غم انگیز و تاثیر گذار
خانم فهیمه ی عابدینی با نمایش سیمین و فرزان در دوره ی قبل جشنواره ی بین المللی عروسکی ثابت کرد که به ساختاری از گونه ی نمایش عروسکی رسیده و رنگ حسرت در ادامه ی این ساختار است
محمد اعلمی