یادداشتی بر نمایش عروسکی "هملت"
بودن یا نبودن؟ مسئله این است!
نمایش هملت اثر ماندگار ویلیام شکسپیر که با تلاش گروه گلبانگ از بوشهر، به شیوه ی تاتر کاغذی در جشنواره حاضر شده است، به نظر میرسد با الهام از تم نمایشنامه، یعنی تردید و مسئله، بر آن است، پی در پی مخاطب را درگیر سوالاتی کند که ناشی از اجرا ست.
در این نمایش، حضور ذهن خلاق و درخشان ، در انتخاب متن و شیوه ی اجرا، طراحی صحنه، طراحی نور، طراحی عروسک، انتخاب موسیقی، طراحی پوستر و طراحی شخصیت در صدا و بیان، کاملا محسوس است و درک میشود.
در صحنه هایی از نمایش، تصاویری شگفت انگیز آفریده شده، که حاصل طراحی صحنه ای ست با ظرافت و دقیق(مانند جغدی که به روی شاخه ی خشک درختی در گورستان نشسته! ) . در تکمیل آن، نور پردازی ست، که با تمرکزدادن به سوژه و ایجاد ابعاد و سایه روشن وفضاسازی با فیلتر های رنگی نور، موثر واقع شده است.
همچنان، اشراف به ویژکی و قابلیت ها ی تاتر کاغذی، و بها دادن به آن ها، از دلایل خلق این شگفتی ها ست.
هنگام دیزالو تصاویر، نقش فیلمبرداری بسیار چشمگیراست، اما درنماهای نزدیک از
صحنه ها، آنچنان قدرتمند جلوه نمی نماید و که دلیل آن ویژگی اجرا می باشد.
اما چرا هایی که مخاطب را درگیر میکنند کدامند ؟ ومنشاء آن ها چیست؟
اینکه چرا، اشیای مربوط به عروسک ها، مثل سیگار، اسلحه، سَم مرگبار به گونه ی دیگری طراحی شده اند؟
اینکه چرا، میله های سفید رنگ عروسک ها، بی مورد جلب نظر میکنند؟
اینکه چرا، از پس زمینه ی سیاه استفاده ی بیشتری نشده است؟
نمایش کاغذی هملت، دارای پتانسیل یک اجرای بی نظیر و موفق است که به طور کامل به فعل در نیامده و مسئله اینجاست!
ببین پسرم، این واقعی ترین چیزیه که قراره توی زندگیت بشنوی!
خودت رو دستکم نگیر!